محل تبلیغات شما
گفت دانایى که گرگى خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر

. لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست

اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش

اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر

هرکه گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته مى‌شود انسان پاک

هرکه با گرگش مدارا مى‌کند
خلق و خوى گرگ پیدا مى‌کند

هرکه از گرگش خورد دائم شکست
گرچه انسان مى‌نماید، گرگ هست

در جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیرى گرکه باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر

اینکه مردم یکدگر را مى‌درند
گرگهاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مى‌کنند

این ستمکاران که با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند

گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب
 

با ک باید گفت این حال عجیب

نسل سوخته ماییم✌

متنی زیبا از علی سلطانی

گرگ ,انسان ,گرگش ,چاره ,بسا ,حال ,گفت این ,باید گفت ,این گرگ ,این حال ,پیرى گرکه

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

lokeksiju pheotentehar کسب درآمد از اینترنت Marvin's info ابرمیم Game NewS خرید قوز بند برای افتادگی شانه پل دار حرفه ای خانگی زنانه مردانه 1399 خرید قیمت هدست بلوتوث حلزونی چیست چیه از کجا بخرم Amber's memory goldverrily